مطالب و مقالات شهر چاپی


مربی دانش آموزان خلاق

مهدی تیزابی مشهدی (کارشناس ارشد کارآفرینی کسب وکارهای جدید)


 

"بهترین کاری كه آدم مي تواند براي نوآوراني كه دنبال افكار خوب مي روند انجام دهد، اين است كه به آنها بگويد برای نوآوريشان چه چيزي انجام دهند، تا در مقابل احتمالات موفقيت،‌ موفق باشند" پيتر دراكر، ص 178، کتاب نوآوري و كار آفريني

مشاهده تعدادي دانش آموز مشتاق كه گام هاي اول را براي شركت در يك رويداد ایده پردازی بر مي دارند، جذاب است؛ اشتياق به اينكه ايده اي دارند كه مي خواهند آن را عملي كنند در چشم هايشان موج مي زند. نه به اقتصاد خرد و كلان جامعه كار دارند و نه به دنبال شهرت اند.

همين كه احساس مي كنند می توانند خالق چيزي باشند كه ابتدا در ذهنشان متولد شده است، برايشان با ارزش است.

اينكه ما بزرگترها بپسنديم يا بي خيالشان شويم هرگز از اشتياقشان كم نمي كند.

گاهي بي حوصله مي شوند از اينكه توضيح بدهیم چگونه يك ايده را به عمل تبديل كنند. آنها حتي فرصتی براي گفتن نمي دهند. چون مي خواهند گوشي برايشان باشیم تا ايده هایشان را گوش بدهیم.

بعضي وقت ها با اينكه مي دانم ايده هايشان حتي قابليت اجرا ندارد ولي جسارت نمي كنم و چيزي نمي گويم؛ طوري عمل مي كنم كه خودشان بفهمند ايده شان در چه موقعيتي است..

(( بعضي ايده ها براي آينده خوب هستند يعني وقتشان نرسيده است ))

(( بعضي ايده ها براي گذشته خوب بودند يعني وقتشان گذشته است))

((بعضي ايده ها براي الان خوب اند يعني وقتشان الان است))

 

اصل تربیتی

هميشه در رويدادها اين جملات را به دانش آموزان مي گويم، اگر چه مي دانم آنها كه چسبيده به ايده شان هستند كمتر حرف مرا گوش مي كنند و مي خواهند خودشان به تحقق يافتن يا نيافتن ايده هايشان برسند و من در حالي كه مي دانم بعضي ايده ها اصلا به درد اجرا نمي خورند، به آنها مستقيما چیزی نمی گويم.

اين يك اصل تربيتي در ايده پروري است.

همين كه در شهرم نوجوانان خوشحالی را مي بينم که مشتاق براي ارائه ايده هايشان هستند، خدا را شکر میکنم. با دیدن جرقه هاي اميد در چشمان تيزبين‌شان براي ورود به عرصه ي توليد، اميدوار مي شوم.

ديروز وقتي کميل نوجوان يازده ساله اي كه قصد راه اندازي سايتي را داشت تا پاسخگوی مشكلات فنی مردم باشد، به خودم باليدم كه مربي او شده ام؛ ولي نمي دانستم چگونه به او بگويم كه براي ايده زيبايش، حدو مرزي بگذارد تا قابليت عملياتي داشته باشد و بتواند سرمايه گذاران را براي اجراي طرحش جذب کند. كميل به خوبي از كاربردي بودن طرحش دفاع میکرد ولي سن كم و صبر كمتر او فرصت نمي داد تا به محتواي كلام من پي ببرد.

نوجوانان ما مي توانند خودشان را عرضه كنند و به ما بزرگترها بفهمانند كه دنياي آنها با دنياي ما متفاوت است، چون خداوند آنها را براي دنياي خودشان آفريده است. حصاري كه گرداگرد آنان ايجاد كرده ايم اين فرصت را از آنان گرفته است.

 

پرسشگری

از خودم ناراضی ام كه انرژي ده سال گذشته ام را ندارم وگرنه بايد پا به پاي نوجوانان در مسير انديشه ورزي شان همراه شوم. محيط مدرسه فضاي مناسبي براي رشد تخيل شان نبوده است، ولي همین که بدانند كساني هستند كه پاسخ سوالاتشان را بدهند، خوشحال شان می کند.

چگونه ايده شان را به عمل درآورند؟

مسير تحقق ايده شان چیست؟

ايده شان را با چه چيزي محك بزنند؟

معيار محك زدن ايده هايشان در جامعه كجاست و چيست؟

چگونه از ايده هايشان محافظت كنند؟

چه كساني خواهان یا خريدار ايده آنان هستند؟

آيا مي توانند ايده شان را به كسي بگويند و از او یاری بطلبند؟

اين ها سئوالات متداولي است كه نوجوانان در ذهن دارند و ما بايد پاسخگوي مناسبي برايشان باشيم. ضمن آنكه پاسخ اين سئوالات كاملا علمي است و ورود هر غيرمتخصصي آسيب زيادي به روند رشد ايده پروري نوجوانان مي زند.

خوشحال هستم از اینکه در كشوري زندگي مي كنم كه نوجوانانش داراي ايده هاي بكر هستند.

اميدوارم بتوانم كاري برايشان انجام دهم تا بتوانند ثمربخشي ايده هايشان را ببينند.

هيچ چيز براي صاحب ايده دلچسب تر از اين نيست كه ايده اش لباس واقعيت به تن كند و مردمان زيادي از آن نوآوري استفاده ي مطلوب ببرند.

 

 

 


بازگشت به لیست مقالات