مطالب و مقالات شهر چاپی


نوآوران، فرهنگ نوآوری

مهدی تیزابی مشهدی (کارشناس ارشد کارآفرینی کسب وکارهای جدید)


 

در نشستی که با صاحب نظران در مورد زیست بوم هنر و رسانه داشتم، موبایل آقای تهرانچی خالق نرم افزار "باد صبا"صدای بی موقع اذان را اعلام کرد.

به شوخی به ایشان گفتم: گویا نرم افزارتان خراب است!

پاسخ داد: اگر مایلید نماز عصر را به موقع بخوانید الان وقتش است.

آنجا متوجه شدم ایشان مرز شیعه وسنی را درنوردیده و محصولش را برای همه مسلمانان فراهم کرده است. این تفکر؛ ناشی از ذهن باز و رصد نیازهای واقعی مسلمانان در گوشه گوشه جهان است. در آن نشست گفتم: " آقای طهرانچی صدای اذان را که مدت‌هاست از ماُذنه‌های مساجد‌ ما رخت بر بسته، به وسیله محصول فناورانه‌اش به خانه‌های ما بازگردانده است. اگرچه این نرم افزار برای دنیایش چیزی نداشته لیکن برای آخرتش توشه سنگینی آماده کرده است."

اندیشیدن خارج از چارچوب، اغلب نیازمند پیوند ایده‌های موجود در فضای دانش و اطلاعات نوآور با ایده های دیگر افرادی است که در حوزه‌های مختلف فعالیت دارند و خارج از قلمرو او هستند. نوآورانی که برای کشف و آزمایش ایده‌ها از طریق یک شبکه متشکل از افراد گوناگون زمان و انرژی صرف می‌کنند به نتایج و دیدگاه‌های کاملاً متفاوتی دست می‌یابند. این نوآوران برخلاف مدیران اجرایی که با هدف دستیابی به منابع، فروش محصولات و یا تقویت روابط کاری خود اقدام به شبکه‌سازی می‌کنند، شبکه را به عنوان ابزاری برای آشنایی با افراد با پیش‌زمینه‌های ذهنی و دیدگاه‌های مختلف به منظور گسترش دانش خود و دریافت بازخوردهای لازم نسبت به ایده‌هایشان به کار می‌گیرند.

اما همین نوآفرینان باید بدانند زمان آن‌که یک شرکت به آرامی در بازار داخلی خود رشد کند و به تدریج در خارج از کشور گسترش یابد به پایان رسیده است. دنیا بیش از حد به هم متصل است و بازرگانان به دنبال محصولات جدیدی که قرار است در کشورهای دیگر تولید یا تغییر شکل داده شوند هستند.

بنابراین همه این کارآفرینان و نوآوران باید کسب و کار و بازارهایشان را از ابتدای کارکردشان جهانی ببینند.

به همین خاطر مثالی از یک نوآور جوان به نام مهندس مهدی طباطبایی در عرصه هنر را زدم که مفاهیم دینی را به شکل کامیک استریپ (salamcomics) در می آورد. با مشاوره و منتورینگ اصولی توانستم او را در عرصه بین الملل فعال و بازار محصولات او را فراتر از مرزهای کشور ترسیم کنم. در غیر اینصورت بدون حمایت و هدایت، امکان داشت کتاب‌های کامیک او در قفسه کتاب فروشی‌های داخلی خاک بخورد. حال آنکه اکنون از پنجره اینستاگرام به همه جهان راه یافته است و مشتریان او از جای جای جهان، خرسندی خود را از خرید این محصول اعلام می‌کنند. محصولی که در داخل کشور با قیمت تمام شده ایرانی تولید و با قیمت فروش خارجی صادر می‌گردد.

مقاله مربی کسب و کار یا منتور من را بخوانید.

بوم نقاشی یا دوربین عکاسی یک هنرمند یکجا ثابت نمی‌ماند چون خلاقیت او اجازه نمی‌دهد که ثابت و بی‌تحرک باشد. بنابراین او در طبیعت، شهر، محل رفت و آمد مردم و یا در خلوتگاه شخصی خودش می‌تواند دست به آفرینش تابلویی جدید یا عکسی دیدنی بزند. هنرمند نیازمند آرامش توام با ابزارآلاتی است که مرتبط با کار اوست. ما نمی‌توانیم یک کارآفرین خلاق را در چارچوب از پیش تعیین شده محدود کنیم. باید فرصت بال‌ زدن خلاق و آفرینش‌گر را به او بدهیم.

اما برای فضا دادن به کارآفرینان هنرمند می‌توانیم:

  1. ابزار کار او را فراهم آوریم؛
  2. بازار محصولات او را فراهم آوریم؛
  3. ارتباط او با مشتریانش را تسهیل کنیم؛
  4. موانع قانونی بر سر کارش را به حداقل برسانیم؛
  5. جایگاه اجتماعی او را ارج نهیم؛
  6. فرصت آزمایش و خطا به او بدهیم؛

و به یک معنا تسهیلگر کار او باشیم.

طبق نظر کلایتون کریستنسن، خالق نظریه نوآوری مخرب –یکی از تاثیرگذارترین نظریه‌های حوزه کسب و کار در قرن 21 - نوآوران پنج مهارت اکتشافی دارند:

  1. تجمیع
  2. پرسش‌گری
  3. مشاهده
  4. شبکه سازی
  5. آزمایش

همیشه برایم یک پرسش باقی مانده است که" نوآوران را در کدام یک از این پنج مهارت می‌توان یاری رساند؟"

گویا نوع اندیشیدن آنها با انسان‌های دیگر متفاوت است و باید در خلوت خاص خود و در آزمایشگاه‌های شخصی‌سازی شده خود دست به آزمایش و خطا بزنند. لذا نمی توان دست آنان را در محیط‌های غیرسفارشی‌شده آزاد گذاشت تا با تخیلات و تفکرات نوآورانه خود دست به آفرینش‌های جدید بزنند. چیزهایی که انسان‌های امروز به آن نیاز دارند.

بنابراین از پنج مهارت اکتشافی نوآوران شاید بتوان به مهارت شبکه سازی اشاره کرد. تنها مهارتی که سازمان ها و متولیان رشد نوآوری در کشور می‌توانند یاریگر آن باشند. یعنی فضاهای متناسب و مورد علاقه نوآوران را به گونه‌ای طراحی و معماری کنند که این نیاز همیشگی آنان به صورتی که با جامعه جهانی ارتباط مستمر داشته باشند برآورده گردد.

ما در کشورمان مقلدان خوبی برای بسترسازی رشد وتوسعه خلاقیت و نوآوری نبوده‌ایم. چون دیدگاه متفاوتی نسبت به سایر کشورهای پیشرفته داریم. فکرمی‌کنیم با ترغیب آموزش و تحصیل در مدارس و دانشگاه به وظیفه‌مان در تربیت نسل خلاق پایان داده‌ایم؛ درصورتی که این آغاز راه است.





بازگشت به لیست مقالات